هنر فراکتال: زیبایی و ریاضیات نمایشگاهی در کنگره بین المللی ریاضیدانان در سال 2006 در مادرید ، اسپانیا بود. این آثار از طریق مسابقه بین المللی Art Art ICM2006 ، که Benoit Mandelbrot ، "پدر هندسه Fractal" به ریاست انتخاب شد ، انتخاب شد.(اطلاعات بیشتر در مورد Mandelbrot را بخوانید.) 25 اثر نمایش داده شده در این نمایشگاه و در این آلبوم نشان دهنده هنر فراکتال فعلی و همچنین تمام تکنیک های مختلف مورد استفاده در آن است.
"چقدر شگفت انگیز است که یک شیء باید در همان زمان بسیار آسان و پیچیده باشد و آنقدر پیچیده باشد ، همانطور که یکی از چالش برانگیزترین و ناامید کننده ترین حدس های باز در ریاضیات را انجام می دهد. و علاوه بر این-همانطور که توسط این نمایشگاه زیبا نشان داده شده است-برای چشم همه شهروندان شیرین و دوستانه است. چقدر شگفت انگیز است که برگزارکنندگان این نمایشگاه را تصور و اجرا می کنند.) اما یک پل فوق العاده متقابل سودمند.-Benoit Mandelbrot (2010-2010)
این تصویر ، مانند بسیاری از موارد انتخاب شده برای این نمایشگاه ، با Ultra Fractal ساخته شده است که توسط فردریک Slijkerman طراحی شده است."سکته های مختلف" از 10 لایه تشکیل شده است ، با استفاده از فرمول های جولیا و ماندلبروت با فرمول ها و الگوریتم های دیگر برای رنگ آمیزی. لایه ها با استفاده از تکنیک های مختلف و شفافیت برای هر لایه در ترکیب در یک تصویر منحصر به فرد ادغام می شوند. نویسنده ، لیندا آلیسون ، یک خانه دار معلول است که در فلوریدا زندگی می کند. از سال 1994 ، لیندا بخشی از وقت آزاد خود را به طراحی تصاویر فراکتال اختصاص داده است. لیندا بدون داشتن آموزش رسمی ریاضی ، توانایی باورنکردنی را برای نشان دادن مفهوم بی نهایت در تصاویر با پالت های رنگی صاف و ظریف دارد. شکل های او با هماهنگی مطلق ، با قاب های متعادل که ترکیبی از کلاسیک گرایی اولین فراکتال ها با آخرین پیشرفت های هنر فراکتال است ، ترکیب و جدا می شود.
این تصویر از ادغام سه فایل تصویری جداگانه تولید شده با نرم افزار Apophysis که توسط Mark Townsend طراحی شده است، به دست آمده است. هر یک از فایلها شامل انواع مختلفی از تبدیلها - خطی، قطبی و کروی است - که یک گفتگوی عجیب بین خطوط عمودی، منحنیهای سینوسی با ظاهر دود، و اشکال دایرهای حبابدار ایجاد میکند. در این نوع فراکتال تنها یک روش رنگ آمیزی وجود دارد. گاهی اوقات یک تغییر کوچک در گرادیان رنگ می تواند تصویر را به طرز چشمگیری مخدوش کند. هنرمندان فراکتال، که به دنبال گنج هستند، می توانند اشکال ناشناخته را از بین ببرند، اما یک تفاوت جزئی در این یا آن پارامتر می تواند آنها را وادار کند که از کنار آن گنج مخفی عبور کنند بدون اینکه زیبایی پنهان آن را ببینند. دیوید آوریل در ایلینوی (ایالات متحده آمریکا) زندگی می کند. علاقه او به فراکتال ها نسبتاً جدید است، اما او آن را با اشتیاق و شیفتگی زیاد برای یافتن فرم های جدید جبران می کند.
بیل بیث یک عکاس استرالیایی است که متخصص در به تصویر کشیدن طبیعت، حومه شهر و معماری است. کارهای عکاسی او فرآیندهای فیلم تابشی را با مدرن ترین تکنیک های دیجیتال ترکیب می کند. اولین تماس او با فراکتال ها عکسی از پوسته ناتیلوس بود که منجر به دنباله فیبوناچی شد که منجر به کشف فراکتال ها و هنر فراکتال او شد. از آن زمان، بیل بث به طور دائمی در هنر فراکتال غوطه ور بوده است، به همان اندازه که یک شکل هنری به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از کار عکاسی او است. به همین دلیل این تصویر بر اساس الگوریتم "فیبوناچی جولیا" ساخته شده توسط کری میچل است. این یک شکل جذاب در جایی بین یک طراحی طبیعی و یک طراحی نفیس ساخته دست بشر را نشان می دهد. نام تصویر، "آبنوس و عاج" به پالت استفاده شده بر اساس رنگ های ظریف سیاه و سفید اشاره دارد.
پل دکل یک مهندس مکانیک در میشیگان (ایالات متحده) است. تصویر او برای این نمایشگاه یک ترکیب بسیار خوش تیپ است که بر اساس بخشی از مجموعه Mandelbrot (تقریباً 10 تا سیزدهم بزرگ شده است) است. این هنرمند بیش از 10 سال است که از تکنیک هایی شناخته شده است ، اما هنوز هم می تواند بیننده را با اعلیحضرت ، به ویژه در تولید مثل در مقیاس بزرگ ، شگفت زده کند. اگر تصور کنیم Mandelbrot به عنوان یک رشته کوهستانی گسترده است ، این ترکیب به دو اصل اساسی متکی است. الگوریتم "شیب" همان رنگ را با همان ارتفاع ، مانند نقشه توپوگرافی به آن مناطق اختصاص می دهد. الگوریتم "روشنایی" به سمت سفید رنگ آن مناطق سطح را که توسط یک خورشید خیالی که روی افق نشسته است روشن می شود ، در حالی که سایه ها تا حدی سطح را مبهم می کنند. نتیجه یک اثر سه بعدی است که جزئیات را در فراکتال اصلی غنی سازی و تقویت می کند.
سیلوی گال استاد ریاضیات در یک مدرسه متوسطه در نزدیکی پاریس است. وی با 20 سال تجربه در نوشتن فرمول های فراکتال و الگوریتم ها ، وی متخصص در کار با شیب های رنگ است. در حقیقت ، سیلوی در اولویت طرح هایی با تدوین اندک ، که ارزش آن در استفاده هوشمندانه و خلاقانه از رنگ است ، از تصاویر پیچیده و پس از پردازش جلوگیری می کند."Bonhomme de Neige" نمونه خوبی از هنر سیلوی است. این یک تصویر از نظر مفهومی ساده است ، اما استفاده دقیق از رنگ ما را بلافاصله به تصویری از کریسمس و حومه زمستان منتقل می کند. تعداد کمی از هنرمندان فراکتال قادر به انتقال چنین دیدگاه ها و احساسات مستقیم هستند.
دامین جونز یک هنرمند محترم و متخصص فراکتال است. دامنه اینترنتی وی Fractalus یکی از کاملترین منابع برای شروع هنر فراکتال است. با گذشت سالها کاوش در ریاضیات به دلایل زیبایی شناسی ، کار دیمین در کتاب ها ، مجلات ، پوسترها ، تقویم ها و نمایشگاه های بین المللی متعدد ظاهر شده است. وی که در انگلستان متولد شد ، در حال حاضر به همراه همسرش میشل در فلوریدا (ایالات متحده) ساکن است ، که وی هنگام همکاری در سازمان این نمایشگاه با او ازدواج کرد. تصویر "رونوشت" متعلق به مجموعه Mandelbrot است ، اگرچه دیدن آن به دلیل استفاده از "تلاطم" دشوار است ، که محاسبات را قبل از استفاده از رنگ آمیزی فراکتال تحریف می کند. پس از رنگ آمیزی تصویر ، تلاطم برداشته می شود و محاسبه ادامه می یابد. این فرایند بافتی ابری ایجاد می کند اما شکل های زیرین را بدون تغییر نگه می دارد. رنگ آمیزی؟ سخت ، عزاداری و در بعضی مواقع آخرالزمان؟ اغلب در بیننده هنر یک واکنش عاطفی ایجاد می کند.
Nada (Brigitte) Kringels یک مهاجر آلمانی است که 14 سال در اسپانیا زندگی می کند ، جایی که او یاد گرفت که از Ultra Fractal استفاده کند. این تصویر از 25 لایه تشکیل شده است که اساساً از دو الگوریتم طراحی شده توسط کری میچل ، "Gaussian Integer" برای پس زمینه و "Rose Range Lite" برای لایه های برتر استفاده شده است. در مرحله ترکیب تصویر ، نادا کرینگلز اشکال مختلفی را کشف کرد که بلافاصله شبیه برخی از کارهای M. C. Escher ، بنابراین او تصمیم گرفت غیرممکن های هندسی را در طراحی معرفی کند. برای پایان دادن به پیشینه ، با توجه به نویسنده ، با شخصیت زنانه مشخص ، او تصور کرد که توسط خانم اشر ساخته شده است. مجذوب این احتمال ، نادا کرینگلز در تصویر خود ایده خانم اشر را به عنوان یک هنرمند در نظر گرفت ، بدون اینکه حتی بداند که آیا این خانم اشر وجود دارد؟ در واقع او این کار را کرد ، جتا امیکر ، که موریتس کورنلیوس اشر سه فرزند داشت. آه ، به هر حال ، شوهرت ، خانم اشر چگونه است؟
بسیاری از فرمول ها و الگوریتم های فراکتال ارقام هندسی معمولی را با پارامترهای خاص تولید می کنند. به عنوان مثال ، جولیا با استفاده از مبدا تکرار شده است زیرا پارامتر آن یک دایره تولید می کند. سبک Klaus-Peter Kubik بر تولید چهره های هندسی معمولی با استفاده از تکنیک های فراکتال متمرکز است. او دوست دارد ترکیبی از چهره های ساده دایره ها و میادین را با اشکال جذاب برای بیننده کشف کند. وی همچنین از امکانات هندسه فراکتال برای ایجاد بافت استفاده می کند. بافت خشن و خاکستری دایره نمادی از سطح ماه است در حالی که خطوط عمودی و افقی ، مشابه آنهایی که با مداد ساخته شده اند ، بر ساختار هندسی تصویر تأکید می کنند. Klaus-Peter Kubik برای دولت آلمان در زمینه بهداشت عمومی کار می کند و از سال 1994 تقریباً در ده ها نمایشگاه شرکت کرده است.
Dan Kuzmenka یک محقق آمریکای شمالی در زمینه شیمی است. دن مانند بسیاری از دانشمندان دیگر ، هندسه فراکتال را در سال 1985 با خواندن مقاله ای در مجله علمی آمریکایی کشف کرد ، اگرچه تا سال 1999 نگذشت که او شروع به ایجاد اولین تصاویر فراکتال کرد. Mateko کلمه ای است که توسط نویسنده خود اختراع شده است ، که یک چالش شخصی را برای یافتن راه های جدید برای بیان مارپیچ-مهمترین نماد فراکتال-حفظ می کند ، بدون این که دوباره زمان و زمان شکل را نشان دهد. او برای این تصویر با پالت های رنگی مختلف و راه های ترکیب آنها قبل از رنگهایی که اکنون می بینیم آزمایش کرد. این رنگ ها برای Dan Kuzmenka ، که معمولاً از رنگ های گرمتر و تن زمین استفاده می کنند ، غیر معمول است.
هدر بره متولد شد و در اسکاتلند زندگی می کند. از سنین پایین ، وی علاقه زیادی به ریاضیات ایجاد کرده است که توسط تحصیلات خود در دانشگاه آزاد تقویت شده است ، جایی که با هندسه فراکتال و مجموعه ماندلبروت آشنا شد. یک ارتباط قوی بین طبیعت و هندسه فراکتال و بره هدر از این سوءاستفاده می کند و تصاویر را ایجاد می کند که دنیای واقعی را بیرون می کشد و در عین حال ریاضیات را به چیزی تبدیل می کند که قابل درک و تجسم است. برای این تصویر او از تجربیات کودکی خود با سنگهای جلا الهام گرفته شده است ، که در آن زیبایی واقعی رنگهای آنها فقط در طی فرآیند پولیش کشف می شود. این رنگ ها برای بازتولید ظاهر سنگ انتخاب شده اند ، بلکه با یکدیگر هماهنگ هستند و یک تصویر متعادل تولید می کنند. ماسک هایی با شیب سیاه و سفید برای قرار دادن دقیق سایه ها و چراغ ها و ایجاد احساس واقع بینانه از لهستانی و یک اثر ملموس و سه بعدی که تصویر را برجسته می کند ، استفاده شد.
Jos Leys یک مهندس مکانیک بلژیکی است که همواره علاقه خاصی به ریاضیات به طور کلی و هنرهای فراکتالی نشان داده است زیرا او 25 سال پیش اولین تصویر فراکتال خود را برنامه ریزی کرده است."خانواده ایندرا" ادای احترام به اساتید دیوید مامفورد ، سریال کارولین و دیوید رایت ، نویسندگان کتاب "مروارید ایندرا: چشم انداز فلیکس کلین" است. تکنیک های محاسبه تکراری گروه های کلاینی که در این کتاب شرح داده شده است ، تصاویر فراکتالی جدیدی را نشان می دهد که تا آن زمان ناشناخته مانده بود. نام "مرواریدهای ایندرا" یک مفهوم هندو و بودایی است که نمایانگر شبکه ای از رشته های ابریشمی است که از همه جهات به بی نهایت گسترش می یابد ، و در هر تقاطع یک مروارید بسیار روشن و درخشان حاوی هر یک از مرواریدهای شبکه است که پس از آندیگران را منعکس کنید و غیره ، بدون پایان ، مانند آینه هایی که به بی نهایت منعکس می شوند.
این تصویر متعلق به یک مجموعه ساده جولیا است ، اما تکنیک تصفیه شده آندریاس لوبر ، که با مدرک ریاضیات از دانشگاه هایدلبرگ فارغ التحصیل شده است ، آن را کاملاً به یک بدبختی خلاق تبدیل کرد. الگوریتم رنگ آمیزی ساده است: حداقل مقدار $ | z | $ را در طول تکرار پیدا کنید ، مقادیر شبه تصادفی را به آرامی منحرف کنید. این باعث ایجاد امواج سینوسی می شود که ترکیب را افزایش می دهد. مقادیر در طی محاسبه در فواصل گسسته به دام می افتند. این باعث رنگ آمیزی عجیب و غریب می شود که به نظر می رسد با مدادهای رنگی انجام می شود. ترجیحات دیگر آندریاس لوبر شامل طراحی کاشی کاری است که هواپیما را با مربع های حاوی اشکال هندسی پوشانده است ، به طوری که آنها کاملاً با هشت مربع مجاور مطابقت دارند. این آزمایشات باعث ایجاد تسویه حساب از تأثیر بینایی عالی می شود و در این حالت از تغییرات برای به دست آوردن فریم های موجود در تصویر استفاده شده است.
دیوید ماکین یک برنامه نویس رایانه ای بریتانیایی است که در ولز شمالی متولد شده است ، که عاشق هندسه فراکتال و داستان های علمی است. بیشتر کارهای وی از تحقیقات وی در مورد استفاده از الگوریتم های رنگ آمیزی ناشی می شود. در این حالت وی از سه الگوریتم اعمال شده در مجموعه جولیا استفاده کرد. اولین الگوریتم های وی با نام "نقاط چرخش MMF3" ، فرم های ستاره دار را ایجاد کرد که تصویر را توصیف می کند و عنوان شکل را بلافاصله به او پیشنهاد می کند (Starfruit یک میوه گرمسیری است که مقطع آن یک ستاره پنج نقطه ای تولید می کند). او با الگوریتم دوم "MMF3-Orbital Waves" ، از ایده تکمیل لایه اول با خطوط خمیده خوش تیپ که مجموعه را برجسته می کند ، استفاده کرد. در این مرحله ، وی شامل الگوریتم سوم "MMF3-Alternative FBM II" شد که بافت ارگانیک تری را ارائه می دهد. سرانجام ، دیوید ماکین زمان قابل توجهی در ترکیب سه لایه با پالت های رنگی و الگوریتم های شرح داده شده که نتیجه نهایی را به وجود آورد.
کری میچل یک مهندس هوانوردی است که در آیووا (ایالات متحده آمریکا) متولد شده است که از سال 1984 موقعیت های متنوعی را در رابطه با ناسا اشغال کرده است. در عین حال او یک هنرمند محاسباتی با منابع فنی عالی است که از او برای نشان دادن تصاویر فراکتال و تجسم روابط ریاضی استفاده می کند. موضوعی که همیشه کار کری میچل را همراهی می کند ، نشان دادن پیچیدگی و زیبایی است که از طریق قوانین ریاضی بسیار ساده جریان می یابد. ایده استعاری از پیچیدگی طبیعت مرتبط با سادگی فرمولهای ریاضی قطعی در کار او ثابت است. برای این تصویر ، کری میچل برای بزرگنمایی Mandelbrot یک الگوریتم رنگ آمیزی به نام "بودابروت" ، که توسط ملیندا گرین اختراع شده است (به "تکنیک بودابروت" مراجعه کنید) اعمال کرده است. نتیجه تصویری از شخصیت عرفانی است که نشانگر بودا نشسته در مقیاس های مختلف است.
عنوان این تصویر هیچ معما ریاضی را شامل نمی شود ، بلکه به سادگی شماره مرجع است که ساموئل مونیر تصاویر خود را مشخص می کند. این مرد جوان سوئیسی ، که در حال آماده سازی دکترای خود در فیزیک نظری است ، دوست ندارد عناوینی را بر روی تصاویر خود قرار دهد زیرا احساس می کند این احساس در احساساتی است که کار او می تواند در بیننده ایجاد کند. مفهوم اساسی که این تصویر بر روی آن قرار دارد این است که با یک طراحی اولیه کم و بیش تکراری شروع شود و لایه های مختلف را با این طرح در مقیاس های مختلف قرار دهید. این روش تصویری را ایجاد می کند که ساختارهایی را با طیف گسترده ای از مقیاس ها نشان می دهد ، اگرچه از نظر دقیق نمی توان آن را فراکتال دانست.
تینا اولاید حرفه خود را به عنوان یک پزشک پزشکی ترک کرد تا از سال 1999 به یک هنرمند فراکتالی خودآموز تبدیل شود. از سال 1999. در انگلستان ساکن ، فعالیت هنری خود را با مراقبت از خانواده جوان خود متعادل می کند. او در واقع یکی از همه کاره ترین و با ارزش ترین هنرمندان Fractal است. وی برای این تصویر از 13 فرمول مختلف استفاده کرد: 7 برای ساخت ساختار اساسی تصویر ، 3 برای اضافه کردن بافت های مختلف و 3 مورد دیگر برای کنترل رنگ آمیزی تصویر. نام تصویر ، "ایفیونا" ، نام ولزی یکی از دوستان هنرمند است که با یک شرط به تصویر دستور داده است که از "پاییز" باشد و در عوض آزادی مطلق را برای ساختن و پایان دادن به آن اعطا کردتصویر. ظرفیت تینا اولاید برای بیان هنری غیرقابل انکار است. دیدن این تصویر بدون تصویر پاییزی در ذهن ما غیرممکن است.
جنت پارك ، متولد ممفیس (آمریكا) ، بخش عمده زندگی خود را به عنوان رقصنده باله ، رقصنده و استاد رقص گذشت. در سال 1999 او شروع به نمایش و فروش هنر فراکتال خود کرد ، که با یک حساسیت فوق العاده و سبک رنگ آمیزی ناشناخته تا آن زمان مشخص می شود. جنت پارک جایگزین رنگهای بلند و روشن نسل اول هنر فراکتال با رنگهای صاف ، غنی و سایه های ظریف می شود. سبک او توسط نسل جدیدی از هنرمندان فراکتال تقلید می شود."Asundriana" بر اساس نوع مجموعه جولیا ($ Z \ Rightarrow Z^2 + C $) ساخته شده است به گونه ای که پارامترهای $ C $ و $ Z $ دستکاری می شوند تا در ساختارهای مارپیچ معمولی این مجموعه تحریف شوند. نام تصویر از کلمه asunder ناشی می شود ، زیرا به نظر می رسد ساختار تصویر از خود جدا شده و از خود جدا می شود.
جوزف پریسلی از زمان کودکی با اشکال هنری سنتی کار کرده است ، اما شکل مورد علاقه خود را در هنر فراکتال کشف کرده است ، که باعث ایجاد احساس نقاشی با همان ابزارهایی می شود که طبیعت را زیبا می کند. این تصویر با استفاده از نوع فرمول Barnsley ، "Ifs-Barnsley-Jockiii" ، نوشته شده توسط Jock Cooper ، و اساساً با الگوریتم "FBM Popcorn Traps" نوشته شده توسط مارک تاونزند ساخته شده است. نام تصویر ، ادای احترام به زملا ، به یکی از دوستان هنرمند نویسنده ، لیزا تالوئر ، که جوزف پریسلی این تصویر را طراحی کرده است ، اشاره دارد که از یک شیء چوبی خیالی الهام گرفته است.
اینیگو کویلز مهندس متولد کشور باسک ، اسپانیا است که در واقع در بلژیک کار می کند تا ابزارهای واقعیت مجازی را طراحی کند. کلمه ای که عناوین تصویر ، enmpperaltta را نشان می دهد ، هیچ چیزی را نشان نمی دهد. این یک کلمه فرانسوی "L'Anpartement" ساده است. دلیل این وسواس نشان داده شده توسط نویسنده در حالی است که سعی در خرید آپارتمان کامل در بروکسل دارد. سرانجام این هدف به دست آمد و او با این تصویر جشن گرفت. enmpperaltta در واقع یک قاب ثابت از یک انیمیشن است که با استفاده از نرم افزار اختصاصی که به زبان C نوشته شده است از یک نوع الگوریتم وانت شناخته شده محاسبه می شود ، فرمولی که شکل هایی را شبیه به آنهایی که با مخلوط کردن مایعات تولید می کنند ، به عنوان مثال مایعات با رنگ های مختلف ایجاد می کند. وادبرای تولید تصویر ، فرمول سه بار با پارامترهای کمی تغییر یافته ، هر یک در یک فرآیند جداگانه تکرار شد و برای سه مؤلفه اصلی رنگ در تصویر اعمال شد: قرمز ، سبز و آبی که با هم ترکیب می شوند تا نتیجه نهایی را تولید کنندواد
"Sanctuary" از 19 لایه تشکیل شده است که هر یک از آنها حاوی تغییرات الگوریتم دام در مدار است. تله ها اشکال هندسی هستند که در صفحه پیچیده قرار می گیرند که تکرار نقطه ای از نقطه زمانی که مدار آن در شکل قرار می گیرد ، پایان می یابد ، از این رو نام. شکل ، اندازه و موقعیت تله ها به نیکلاس روژوکس اجازه می دهد تا ظاهر هر یک از لایه ها را کنترل کند ، که سپس با هم ترکیب می شوند که گویی شفافیت هایی هستند که تا نور نگه داشته می شوند. نیکلاس روژوکس ، یک توسعه دهنده وب آمریکای شمالی ، ایده یک پناهگاه را با شامل منحنی های صاف در طرفین که همزمان احساس محافظت و استقبال ایجاد می کنند ، در این تصویر تقویت می کند. رنگهای خفیف همچنین به دستیابی به هدف در ایجاد یک مکان راحت که در آن ارواح رایگان است ، کمک می کند.
Etienne Saint-Amant یک دانشمند کانادایی است که به هنر و ریاضیات علاقه مند است. او نمایشگاه های مختلفی را هم فردی و هم جمعی داشته است ، او کنفرانس هایی در مورد هنر و ریاضیات ارائه داده است و در برنامه های بی شماری در رادیو و تلویزیون ظاهر شده است. کار او را می توان در پوشش CD و کتاب ، تقویم ها و صفحات وب مشاهده کرد."Potemkine" یک ترکیب شبه انتزاعی است که احساسات شدید زندگی شده در طول شورش نبرد پوتمکین در بندر اودسا ، اوکراین ، در سال 1905 را به تصویر می کشد. نبرد: صحنه ای از درگیری عاطفی وحشتناک سربازان روسی که به دستور آنها برای خنثی کردن شورش و آن احساساتی که با دلسوزی نسبت به هموطنانشان روبرو شده اند ، به وجود آمده است. این تصویر برای بزرگداشت ، یک قرن بعد ، این وقایع ایجاد شده است.
این تصویر با کمتر از 105 لایه فراکتال متشکل از تعداد زیادی از الگوریتم های مختلف رنگ آمیزی که برای یک مجموعه ققنوس اعمال می شود ، تشکیل شده است. این نوع تصویری است که در آن ترکیب از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و در آن بسیاری از فرمول ها برای تصحیح یا تأکید بر جزئیات کوچک ، در بعضی مواقع تقریباً غیرقابل تصور استفاده می شوند. نام تصویر از ایده نمایش یک مصنوعات باستانی ، مبهم ، محدود به اسرار افسانه و مخفی ناشی می شود. نویسنده این تصویر پیچیده ، ریچارد اسپیکس ، از سال 1996 در فلوریدا (ایالات متحده) هنر فراکتال ایجاد کرده است و در آنجا به عنوان مهندس فنی فعالیت می کند.
مارک تاونسند یک هنرمند فراکتال کامل است که یک تکنیک تصفیه شده را با یک خلاقیت شگفت انگیز ترکیب می کند. این برنامه نویس استرالیایی همه کاره ده ها فرمول برای برنامه Ultra Fractal طراحی کرده است، اما بخشی از شهرت خود را به عنوان نویسنده نرم افزار محبوب Apophysis نیز به دست آورده است. مارک تاونسند یکی از نویسندگانی است که به شناخت هنر فراکتال کمک زیادی کرده و اثری نوآورانه و در عین حال شخصی ارائه کرده است. برای این تصویر، او سعی کرد اشکالی بسازد که به نظر نمی رسید با کامپیوتر ساخته شوند. خطوط برای تأکید بر ماهیت دو بعدی تصویر گنجانده شده است.
"Xolis" یک کلمه انتزاعی برای یک تصویر انتزاعی است. هر فردی می تواند به آن اهمیتی که می خواهد بدهد، زیرا نویسنده وانمود نمی کند که بیننده را مستعد می کند. این تصویر با Ultra Fractal تولید شده است و شامل 10 لایه است که شامل دو مجموعه فراکتال معروف، مجموعه جولیا و مجموعه ماندلبروت است. شش الگوریتم رنگ آمیزی مختلف برای اینها اعمال می شود. Jaroslaw Wierny یک طراح گرافیک لهستانی است که عمیقاً به فلسفه بودایی علاقه مند است، که او به ساختار فراکتالی جهان مربوط می شود.
جو زازولاک در سن 55 سالگی از وزارت امور کهنه سربازان بازنشسته شد تا از آن پس خود را وقف هنر فراکتال کند، که او یک معتاد معتبر است. این تصویر "Fingers Holding Secrets" نام دارد و این نام زمانی به ذهنش خطور کرد که تصویر به آرامی روی کامپیوترش ظاهر شد. از آن زمان او فقط در ارائه بافت مرواریدی ظریف و صاف که مشخصه تصویر است، کار کرد. جو زازولاک هرگز تصاویر خود را از قبل برنامه ریزی نمی کند و نمی داند که پس از فرآیند خلاقیت چه خواهند شد. او کارهای خود را با ساختاری بسیار ساده و تقریباً با هیچ رنگی آغاز می کند و تغییراتی را به پارامترهای شکل به طور شهودی اضافه می کند تا نتیجه دلپذیری به دست آورد.